به نام خدا
با عرض سلام
در بنی اسرائیل مردی پس از یک عمر گناه از کارهایش پشیمان شده و به فکر توبه افتاد. در نزدیکی خانه اش ، مرد عابدی زندگی می کرد و مشهور بود که وی عابدترین و زاهدترین مرد بنی اسرائیل است. خداوند از رحمت خود، ابری را مأمور کرده بود که همیشه بر سر وی سایه می افکند تا خورشید او را اذیت نکند .و او اگر دعا می کرد، خداوند خواسته اش را اجابت می نمود. مرد گنهکار تصمیم گرفت نزد مرد عابد رفته و از او بخواهد که برای وی دعا نماید، شاید خداوند گناهان بی شمارش را ببخشد اما وقتی عابد، مرد گناهکار را دید خود را کنار کشید و از صحبت کردن با او خودداری نمود و وی را با خشونت از خود دور کرد . دل مرد گنهکار شکست و اشک ریزان از خانه عابد بیرون رفت در این هنگام، ابری که بر روی عابد سایه افکنده بود به حرکت درآمد و بر سر گناهکار تائب سایه انداخت. به پیامبر آن زمان وحی رسید که: خداوند از بندگانش مهربان تر و آمرزیده تر است و چون عابد، مرد تائب را از خود راند، از نظر لطف الهی افتاد و مقام خود را از دست داد
یا حق